♥سلــــــــــــــــطان عاشقان♥

تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را . . .

 

♥♥♥♥

 

سال‌ها مي‌گذشت اما علي‌بن موسي(ع) هنوز صاحب فرزندي نشده بود و همين

 

 

نكته نگراني ياران او را برانگيخته بود. آنها احساس مي‌كردند كه زمان به سرعت مي‌گذرد

 

 

و جاي خالي جانشيني كه پس از علي‌بن موسي(ع) مي‌بايست عهده‌دار هدايت

 

و رهبري شيعيان باشد، به عينه ديده مي‌شود.برخي از آنان كه اعتقاد راسخ‌تري نداشتند

 

 

و موريانه ترديد به زواياي ذهن و روحشان نفوذ كرده بود، مدام بهانه مي‌گرفتند كه پس

 

چرا علي بن‌موسي(ع) پس از سپري شدن اين همه سال بدون وارث است؟ رفته‌رفته كار

 

 

به جايي رسيد كه هرچند وقت يكبار عده‌اي به ملاقات علي بن‌موسي(ع) رفته و هر يك

 

به زباني اين موضوع را با او درميان مي‌گذاشتند. علي‌ بن‌موسي(ع) اما با همان آرامش

 

و وقار هميشگي خود يارانش را به صبر و خويشتنداري دعوت مي‌كرد و بر اين باور بود كه

 

 

در اين تأخير قطعاً حكمت و مصلحت بزرگي نهفته است كه تنها خداوند از آن آگاه است

 

و همه مي‌بايست راضي به رضاي خدا باشند.پس از گذشت چندي آثار حمل بر «خيزران»

 

همسر علي بن‌موسي(ع) ظاهر شد و سرانجام لحظه بزرگي

 

كه آرزوي همه دوستداران خاندان پيامبر(ص) بود، فرا رسيد.

 

♥♥♥♥



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت 14:55 توسط ♥عاشق سلطان♥|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->

Design By : Pichak