تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را . . .
♥♥♥♥ راوى: ابو هاشم جعفرى به سخنان امام گوش مىدادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بیش تر میکرد . تشنگى تمام وجودم را فرا گرفته بود. شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم و حیاى حضور امام، مانع از آن شد که صحبتشان را قطع کنم و آب بخواهم. در هیمن موقع امام کلامش را قطع کرد و فرمودند: ـ کمى آب بیاورید؟ خادم امام ظرفى آب آورد و به دست ایشان داد. امام، براى ایـــــــــــــــــــــــن که من، بدون خجالت،آب بخورم، اول خودشــــــــــــــــــــــان مقدارى از آب را نوشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیدند وبعد ظرف را به طـــــــــــــــــــــــرف من دراز کردند. من هم ظــــــــــــــــــــــــــــرف آب را گرفتــــــــــــــــــم و نوشیدم. نه! نمی شد. اصلا نمىتوانستم تحـــــــــــــــــــمل کنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابى تشنگىام را از بین ببرد. تازه، بعد از یک بار آب خوردن درست نبود که دوباره تقاضـــــــــــاى آب کنم . این بار هم امام نگاهى به چهرهام کردند و حرفش را نیمه تمام گذاشت: کمى آرد و شکر و آب بیاورید. وقتى خادم براى امام رضا(ع) آرد و شـــــــــــــــــــــــــــــــــکر و آب آورد، امام آرد را در آب ریخت و مقدارى هم شکر روى آن پاشید. امام برایم شربت درســــــــــــــــــــــــــــــت کرده بود. نمىدانم از شرم بود یا از خوشحالى که تشکر را فراموش کردم. شاید در آن لحــــــــــــــــــــــــــظه خودم را هم فراموش کرده بودم. با کلام امام رضا(ع) ناخود آگاه دستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم به طرف ظرف شربت دراز کردم. ـشربت گوارایى است. بنوش ابوهاشـــــــــــــــــــــــــــــم!… بنوش که تشنگی ات را از بین می برد... ♥♥♥♥ ♥♥♥♥ مےگریم آنقدر که کمے وا شود دلم در بین زائران شما جا شود دلم بر بال کفترے دل خود را نوشتهام باید کدام صحن تو انشا شود دلم؟ ♥♥♥♥ ♥التمــــــــــــــــــــــــــاس دعا♥ ♥♥♥♥ بیا از مدینه ای نـــــــور چشمان ترم بین که از زهر جفا پاره شد این جگرم چشم من مانده به در کجایی ای جواد من ای عزیز دل من بیا برس به داد من ♥♥♥♥ ♥♥♥♥ دلم برای تو پر می کشد امام غریب غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب زیارت تو که فوق همه زیارت هاست دل مرا به سفر می کشد امام غریب ♥♥♥♥ ♥ یه شب برفیه مشهدالرضـــــــــــــــــــــــــــــــا♥ ♥♥♥♥ شـاه شـوم، مـاه شـوم، زر شوم / در حـرمـتت بـاز کـبوتر شـوم اےمـلک الـحاج ، کـجا می روى/ پشـت بـه این قبله چرا مے روے؟ سـعے در ایـن مروه صفا میدهد / خـاک♥بـهشت♥ اسـت، شفا میدهد . . . ♥♥♥♥ کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا . . . ♥التمــــــــــــــــــــــــــــاس دعا♥ ♥♥♥ امـــــــــــــــــــــــــام رضا(ع): هرکس در مجلسے نشیند که امر ما در آن زنده مے شود در روزے که قلب ها مے میرند، قلبش نخواهد مرد . . . ♥التماس دعـــــــــــــــــــــا♥ ♥♥♥
Design By : Pichak |